حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه مفید قم، در گفتوگو با ایکنا از قم، ضمن عرض تسلیت بهمناسبت ایام سوگواری اباعبداللهالحسین(ع) اظهار کرد: قیام امام حسین(ع) تنها بعد دینی و معنوی ندارد، بلکه تمامی ابعاد از جمله سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را دربرمیگیرد. در جریان خلافت یزید مردم کوفه احساس خطر کردند و برای امام نامههایی نوشتند که براساس محتوا به سه دسته تقسیم میشود؛ دسته اول شامل دلایل مخالفت مردم با حکومت معاویه و خلافت یزید بود که توسط بزرگان کوفه نوشته شده بود، دسته دوم نامههای دعوت مردم بود و دسته سوم توسط برخی افراد فرصتطلب برای رسیدن به مقام در کنار تشکیل حکومت امام بود.
وی درباره چگونگی به قدرت رسیدن معاویه گفت: در ماجرای سقیفه برخلاف خواست رسول خدا(ص) عدهای دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند خلافت به دست چه کسی بیفتد و از مردم بیعت گرفتند و خلیفه دوم با برپایی شورا، خلیفه سوم را انتخاب کرد. در زمان خلیفه سوم مردم ناراضی بودند و خلیفه را کشتند و معاویه با به راه انداختن جنگ به مردم گفت برای خونخواهی عثمان قیام کرده است یعنی معاویه بدون رضایت و بیعت گرفتن با مردم به خلافت رسید. در نتیجه حکومت معاویه با اجبار همراه بود و مشروعیت و مقبولیت عمومی نداشت.
یوسفی افزود: غصب بیتالمال، دومین ویژگی حکومت معاویه و باعث نارضایتی مردم بود و یک فساد گسترده مالی اتفاق افتاد و سومین عامل وضع احکام و قوانین جابرانه و ستمگرانه بود یعنی معاویه با وضع احکام و قوانین خودسرانه و بدون توجه به رضایت عمومی باعث تنفر مردم از حکومت خود شد و این اوضاع وخیم حکومت به جایی رسید که بزرگان کوفه و سایر مردم لب به اعتراض باز کردند، بهطور مثال «حُجْر بن عَدِی بن جَبَله کندی» از بزرگان کوفه وقتی به حکومت معاویه اعتراض کرد به شام تبعید شد و در میان راه به همراه یاران خود به شهادت رسیدند.
وی درباره شیوه حکومت معاویه بیان کرد: معاویه با افرادی که روش حکومت را مانند شیوه رسول اکرم(ص) میخواستند سخت برخورد میکرد و آنان را از سر راه برمیداشت و به افرادی که مفاسد اخلاقی و مالی داشتند جایگاه میداد و با رشوه به این افراد حمایت آنان را دریافت میکرد و از کارگزارانش میخواست در مقابل شیعیان علی(ع) بایستند و لعن علی(ع) را بگویند. البته بعد از مرگ کارگزارانش نصف اموال آنان را مصادره میکرد، چون میدانست ثروت آنها از طریق بیتالمال بیشتر شده است و برای جلب رضایت عمومی این کار را انجام میداد.
یوسفی به جریان مسلم بن عقیل و ابن زیاد اشاره کرد و گفت: بزرگان کوفه با توجه به شرایط آن زمان جامعه، نوع حکومت، نابرابریهای اجتماعی و فقر شدید تصمیم گرفتند برای امام حسین(ع) نامه بنویسند و زمانی که مسلم بن عقیل وارد کوفه شد و ابن زیاد او را دستگیر کرد گفت: «چرا آرامش خود و ما را به هم میزنی؟» در جواب مسلم میگوید: «وَ لَكِنْ أَهْلُ اَلْمِصْرِ زَعَمُوا أَنَّ أَبَاكَ قَتَلَ خِيَارَهُمْ وَ سَفَكَ دِمَاءَهُمْ وَ عَمِلَ فِيهِمْ أَعْمَالَ كِسْرَى وَ قَيْصَرَ، پدر شما افراد شایسته و مؤمن را کشته و زندگی افراد را به راحتی میگرفت و مانند شاهان حکومت و بدون چارچوب عمل میکرد و در مقابل اعمال خود پاسخگو نبود.»
وی با اشاره به سخنان امام حسین(ع) با حر و سپاهیان یزید ادامه داد: وقتی حر مقابل امام حسین(ع) ایستاد از درخواست مردم کوفه برای آمدن امام به آن سمت اظهار بیاطلاعی کرد و امام حسین(ع) خورجین پر از نامه کوفیان را به حر نشان داد و گفت: «من به خواست خودم حرکت نکردم و مردم از من خواستند؛ این حکومتها از شیطان پیروی و در زمین فساد میکنند، حدود را رعایت نمیکنند، اموال عمومی را در اختیار خود دارند و برای خود خرج میکنند و ما برای برقراری حق آمدیم و شما سپاهیان یزید باید از حکومتی حمایت کنید که عدل را در جامعه برقرار کند و آیندهای روشن را نوید دهد.»
یوسفی درباره بیعت نکردن امام با یزید گفت: عاشورا واقعهای استثنایی در تاریخ است. شیوه امامت ائمه(ع) با یکدیگر متفاوت بوده و میتوان این روشها را به سه قسمت تقسیم کرد؛ وقتی امامان در اقلیت قرار دارند دست به حرکت نظامی برای به دست گرفتن حکومت نمیزنند، زیرا نتیجهای جز تلفات جانی ندارد. در واقع با مصالحه، مقاومت فعال ایجاد میکنند، بهطور مثال در همان اوایلی که حکومت در اختیار ابوبکر بود به امام علی(ع) پیشنهاد قیام دادند و حضرت نپذیرفت، چون میدانست اگر قیام کند افرادی که در اقلیت قرار دارند کشته خواهند شد.
وی ادامه داد: در زمان سیدالشهدا(ع) و معاویه نیز قیام کردن عایدی نداشت، چون معاویه بهواسطه پول، قدرت نظامی داشت و افراد را خریده بود و این روند برای دیگر امامان ادامهدار بود. واقعه کربلا قیام نبود، چون مردم از امام درخواست کرده بودند که حکومت تشکیل دهد. امام حسین(ع) نیز حاضر به بیعت کردن با یزید نبود و سپاهیان یزید اجازه نمیدادند امام برگردد و باید بیعت میکردند یا شهید میشدند. در واقع به هر طریقی به دنبال بیعت گرفتن از امام بودند.
یوسفی در پایان یادآور شد: بیعت کردن یا نکردن از زمان حکومت امام علی(ع) به منزله یک حق شهروندی شناخته شد، چون در زمان خلافت کوتاه مدتشان کسی را مجبور به بیعت نکرد و بین افراد موافق و مخالف خود به تساوی رفتار کرد و حقوق اجتماعی برای مردم قائل شد، ولی دشمنان امام حسین(ع) این حق را به امام ندادند. در مقابل امام میگفت: «عزت و کرامت انسانی به من اجازه نمیدهد که به این حکومت ظالم، غیراخلاقی و فاسد مهر تأیید بزنم؛ من مرگ با عزت و کرامت را انتخاب میکنم». پس واقعه کربلا نه یک قیام بلکه مقاومت در برابر اوامر نادرست و ظالمانه بود.
گفتوگو و فیلم از حانیهسادات حسینیکیا
انتهای پیام